اژدهای من چیزهایی به یاد میآوَرَد:
نصفِ شبی زمستانی
از خواببرخاستن
از صداهای دُرناهای وحشیِ مهاجر
که بعد از هزاران کیلومتر
بر رودخانة یخبستة شهرم نشسته بودند
و من، منِ نوجوان
خوشبختیِ خوشبختیِ خوشبختی را تجربه کردم
:: قطعه ای از کتاب سنگی برای زندگی ، سنگی برای مرگ؛ اثر زنده یاد شهرام شیدایی