مرگ چندین و چند بار

او را از نزدیک بو کرده بود

که جنسِ حرف‌هایش عوض شده بود

که مدام می‌خندید و چشم‌هایش 

دیگر با ما نبود      






:: قطعه ای از کتاب سنگی برای زندگی ، سنگی برای مرگ؛ اثر زنده یاد شهرام شیدایی